آسمان بی غبار |
||
نشانه های بسیار نزدیک بودن ظهور حضرت حجه ابن الحسن العسگری ادامه مطلب...
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/6/1 توسط نرگس
به یاد روی مه آلوده اش غزل خوانم به فکر ماه پس ابرم و هراسانم
چقدر طول کشید انتظار ، می ترسم به وقت آمدنت زنده ام ؟ نمی دانم
به فکر پرده کشیدن ز رویت ای ماهم که از زمان ظهورت حدودا آگاهم
نه ، دور نیست زیاد این زمان ظهور ببین صدای قدمت آید از ته آهم
عطش برای شرب نگاهت ببین به لب هایم همین بس است بیا و نگو نمی آیم
برای انتظار تو آقا توانمان رفته برای شیعه بد است آقا ، نگو که تنهایم
که شیفته رخ ماه و خراب آن خالم
ولی همین که خوب فکر می کنم شاید من به شاخه های درخت شکفتنت کالم
مرا نبین که به گلشن و چمن خارم امید آمدنت را به روی گل دارم
به خاطر گلها بیا بهار گلزارم که سیصد و سیزده گل در این چمن دارم شعر از روح الله
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/6/1 توسط نرگس
غروب غمگین جمعه، دلها گرفته و سرها رو به آسمان و چشمها به افقهای دور دوخته میشود؛ شاید این جمعه بیاید، شاید. من منتظرم، تو منتظری، ما منتظریم، همه منتظرند. انگار انتظار با نام او در طول تاریخ عجین شده است. انتظاری که منتظران بیشماری را چشمانتظار به خاک سپرد ولی بازهم نسلهای بشر منتظرند؛ از بودا و زرتشت تا یهود و مسیحیت، انتظار را در دین و مرام خود تجربه کرده و میکنند. زرتشت، سوشیانت خود را به موسی نیافت و یهود، پیامبر موعود خود را به عیسی نیافت و مسیحیت، منجی خود را به مصطفی(ص) نپذیرفت و باز مثل همیشه به انتظار نشستند تا آنکه آنان میخواهند بیاید و در نتیجه یهودیان ،عیسی را نپذیرفتند و یهودی باقی ماندند و مسیحیان، مصطفی (ص) را نپذیرفتند و مسیحی باقی ماندند اما شماری ازیهودیان و مسیحیان که موسی و عیسی را پذیرفته بودند همانند مسلمانان، مصطفی (ص) را پذیرفتند ولی این بار نیز عدهای ازمیان مسلمانان چون امت موسی و عیسی بر پیامبر(ص) و خانوادهاش ظلم کردند و جانشینان و نسل او را کشتند و بر قتل فرزندان پیامبر اسلام (ص) جشن گرفتند و باز بشر، گرفتار ظلم و جنایت و خیانت شد و دردمندتر از همیشه متوجه همان افق دور به انتظار منجی نشست و به دنبال منزل معرفت و عشق به راه افتاد تا میزبان سعادت و میزان عدالت را پیدا کند اما نسلها پشت نسلها هرگز به سرمنزل مقصود نرسیدند و مسلمانان چون یهودیان و مسیحیان درصف انتظار نشستند تا میزبان جمعه جمعشان بیاید و درب خانه معرفت و عدالت را به روی تشنگان وصال باز کند و دیدگان آنها را به رویت وجود نورانیاش روشن سازد اما هنوز نیامده و انتظار طولانی مسلمانان به انتظار طولانیتر مسیحیان و یهودیان و سایر امتها اضافه شد و هر کسی از ظن خود شد یار آن منتظر موعود که قرار است در جمعهای بیاید اما جمعهای که معلوم نیست ولی در معبدی که معلوم هست؛ همان مسجدی که قدمگاه ابراهیم و اسمعیل و انبیای ابراهیمی از نسل اسمعیل و اسحاق است و همه، انتظار دیدن اورا بین مقام و رکن کعبه دارند و جمعهشماری میکنند و در هر جمعه مهمان او میشوند و با او نجوا دارند؛ نجوایی از سر درد جنایت جانیان و خیانت خائنان علیه بشر تا آنجا که بشر همواره در اضطراب جنگی هولناک زیر فشارها و استرسها زندگی میکند. نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/5/31 توسط نرگس
|