سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان بی غبار

به یاد روی مه آلوده اش غزل خوانم

به فکر ماه پس ابرم و هراسانم

 

چقدر طول کشید انتظار ، می ترسم

به وقت آمدنت زنده ام ؟ نمی دانم

 

به فکر پرده کشیدن ز رویت ای ماهم

که از زمان ظهورت حدودا آگاهم

 

نه ، دور نیست زیاد این زمان ظهور

ببین صدای قدمت آید از ته آهم

 

عطش برای شرب نگاهت ببین به لب هایم

همین بس است بیا و نگو نمی آیم

 

برای انتظار تو آقا توانمان رفته

برای شیعه بد است آقا ، نگو که تنهایم


پس از هزار و چند قرن هنوز می نالم

که شیفته رخ ماه و خراب آن خالم

 

ولی همین که خوب فکر می کنم شاید من

به شاخه های درخت شکفتنت کالم

 

مرا نبین که به گلشن و چمن خارم

امید آمدنت را به روی گل دارم

 

به خاطر گلها بیا بهار گلزارم

که سیصد و سیزده گل در این چمن دارم

شعر از روح الله

 




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/6/1 توسط نرگس
درباره وبلاگ

نرگس
تو نغمه خویش را دربیابان رها کن گوش ازکرانتر کرانها آن نغمه را می رباید
n_goleyas87@ymail.com
bahar 20